دست نوشته های پسر سنندجی

(پر بیننده ترین وبلاگ شعر پارسی) اگر دنبال من میگردی من پشت هیچستانم !!!!

دست نوشته های پسر سنندجی

(پر بیننده ترین وبلاگ شعر پارسی) اگر دنبال من میگردی من پشت هیچستانم !!!!

Pain is inevitable, suffering is optional

 

 

 You can and you can't
You shall and you shan't   
You will and you won't
And you will be damned if you do  
   And you will be damned if you don't       

پ.ن: به یک نفر مسلط به زبان آدمیزاد

جهت برطرف کردن پاره ای از دلتنگی ها نیازمندیم 

!?!?0918372

 

نظرات 26 + ارسال نظر
طاها, یکشنبه 17 دی‌ماه سال 1385 ساعت 02:04 ق.ظ

حالا کا خواسه؟ چوونی؟ سلاو امیر گیان

عسل, یکشنبه 17 دی‌ماه سال 1385 ساعت 02:10 ق.ظ

به چه روزی افتادی . دوست ادمیزاد نداری؟ اخیییی :)

نازی, یکشنبه 17 دی‌ماه سال 1385 ساعت 09:12 ق.ظ http://www.tarajshode.blogfa.com

سلام ..
تو کامنتت نوشته بودی واسم پیدا کردی خبرم کن، قبل اینکه وبلاگتو باز کنم از خودم می پرسیدم چی رو؟منظورش چیه؟
ولی الان اینجا ..
امیر سراغ ندارم باور کن ..

برای من باش..., یکشنبه 17 دی‌ماه سال 1385 ساعت 06:08 ب.ظ http://www.taraneye-tanhaii.blogfa

من از تو دلتنگ تر...
به من سر نمی زنی!!؟؟

اوج عمیق, یکشنبه 17 دی‌ماه سال 1385 ساعت 06:11 ب.ظ

زبون امیزاد مسلط باشه ؟////
نمیدونم پیدا کنی یا نه ولی من گوش شنیدن زبون ادمیزادو دارم.... منتظر جوابتم
۰۹۱۸ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟

کیا زمانی, دوشنبه 18 دی‌ماه سال 1385 ساعت 12:17 ق.ظ

خدایی امیر آخره حالی
آدمیزادی نمیبینم اونی هم که فکر میکنه خیلی آدمی زاده مثل این بالایی که به اسم عسل نظر داده اون از همه شوت تره.خلاصه حال می کنم با حالت

, دوشنبه 18 دی‌ماه سال 1385 ساعت 03:28 ق.ظ

خوب شاید یکی پیدا بشه شماره موبایلتو کامل مینوشتی

عسل, سه‌شنبه 19 دی‌ماه سال 1385 ساعت 09:43 ق.ظ

اقا کیا معلوم تو دوست جون جونیشی خوب باشه ادمیزاد بهت بر نخوره (ها ها هاها) شوتینا

رامبد ساسانی, رودهن پنج‌شنبه 21 دی‌ماه سال 1385 ساعت 06:04 ب.ظ

وبلاگت خیلی قشنگه خیلی متنای خوبی توش هست که باید خوند و باید ازش چیز یاد گرفت ولی مثل اینکه بعضی ها از این آدمیزادی که گفتی منظور اصلی رو نگرفتن

آی آدما چه می کنید؟, یکشنبه 24 دی‌ماه سال 1385 ساعت 10:53 ق.ظ http://nsan.blogsky.com/

چه زیباست این عشق و امیر عزیز
خوب میدانی بر خودت چه گذشته
بیا و با من هم دل باش

سامان, یکشنبه 24 دی‌ماه سال 1385 ساعت 11:23 ق.ظ

عالیه مرسی

, سه‌شنبه 26 دی‌ماه سال 1385 ساعت 07:21 ب.ظ http://www.telepbarobach.persianblog.com/

قشنگ بود . کم پیدا شدی

بهزاد, سنندج سه‌شنبه 26 دی‌ماه سال 1385 ساعت 11:24 ب.ظ http://pendareh-nik.blogfa.com

سلام امیر جان این بار دومیه که کامنت میزارم من آدرس وبلاگ شما رو تو وبلاگم لینک کردم اگه شما هم اینکارو بکنین ممنون میشم مرسی
http://pendareh-nik.blogfa.com

یاسمین, پنج‌شنبه 28 دی‌ماه سال 1385 ساعت 11:40 ق.ظ

سلام خوبی داداشی مثل همیشه کارت درسته از همینت هم خوشم می یاد ای ولبابا من ادمیزادم

امید, پایین رو نگاه کن .... !!! جمعه 29 دی‌ماه سال 1385 ساعت 05:17 ب.ظ

حدس بزن اوقاتی هست که ما ا حتیاج داریم درد کوچکی را تقسیم کنیم ....
آیا سخت ترین بخش باقی ماندن خاطرات است ؟
یک دوست می خواهم ‌ ـ همین حالا .
کسی که بداند منظورم چیست ـ امشب به دستهایی مهربان نیاز دارم ـ دستهای مهربانی که مرا در بر گیرد و تا بهشت مرا با خود ببرد ـ آیا دستهایت را بر چشمانم می گذاری ؟
اکنون کجایی ؟!

سلام امیر جان .
خیلی خیلی خوشحالم و احساس غرور می کنم - چون ... .
تا همیشه .... .!!!

یاسمین, جمعه 29 دی‌ماه سال 1385 ساعت 05:29 ب.ظ

سلام خوبی داداشی مثل همیشه کارت درسته از همینت هم خوشم می یاد ای ولبابا من ادمیزادم

یاسمین, جمعه 29 دی‌ماه سال 1385 ساعت 05:55 ب.ظ

سلام داداشی خوبی شعر ا ونوشته هات عالین لطفا درمورد عکس هایی ......... عکس ها خوب نیستن
بای

یاسمین, جمعه 29 دی‌ماه سال 1385 ساعت 05:56 ب.ظ

اره ولی گوشی تو همیشه می گه این عزیز همیشه دردست رس هست ولی با دلتنگی هاش

Majid, Canada جمعه 29 دی‌ماه سال 1385 ساعت 05:57 ب.ظ

سلام
واییییییییییی، نمی دونی چقدر آتیشی شدم وقتی این تاپیک رو خوندم. کاملا منو آتیش زدن الان دارم زار زار گریه می کنم. من این طرف دنیا و عشقم سارا انور دنیا، بعضی وقتا سد بار شماره میگیرم تا خط آزاد بشه و بتونم با عشقم چند کلمه درد دل کنم. آخه مجبورم کارت تلفن بخرم و باید کلی صبر کنم که بتونم کد رو وارد کنم و اگثر اقات هم کلی بیخودی منو شارج میکنه که خط اشغال هست. خلاصه هر دفعه سد بار به خودم بدو بیرا می گم که من اینجا چیکار مکنم. چرا نمی تونم با عشقم ساعتها حرف بزنم.
پسر تو منو با این تاپیکت آتیشی کردی. حالا نمیدونم چطور با این بی قراریم کنار بیام

نسرین, دوشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 01:24 ب.ظ

اگه خواستی با من صحبت کنی منتظرم حرفا تو بشنوم وبلاک قشنگیه بای

امید , پنج‌شنبه 19 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 08:53 ب.ظ

من دیگه خسته شدم بس که چشام بارو نیه
پس تا کی دلم فضای غصه رو مهمو نییه
من دیگه بسه برام تحمل این همه غم
بس جنگ بی ثمر برای هر زیاد و کم
وقتی فایده ای نداره ٬ غصه خوردن واسه چی
واسه عشقهای تو خالی ٬ ساده مردن واسه چی
نمی خوام چوب حراجی رو به قلبم بزنم
نمی خوام گناه بی عشقی بیافته گردنم
نمی خوام در بدر پیچ و خم این جاده شم
واسه آتیش همه یه هیزم آماده شم
یا یه موجود کم و خالیه پر افاده شم
* وایسا دنیا من می خوام پیاده شم *
همه حرف خوب می زنن ٬ اما کی خوب این وسط
بد وخوبش به شما ٬ ما که رسیدیم ته خط
قربونت برم خدا ٬ چقدر غریبی رو زمین
* آره دنیا ما نخواستیم ٬ دل و با خودت نبین*
این همه چرخیدی و چرخوندی ٬ آخرش چی شد
اون بلیط شانس دایم ٬‌ بگو قسمت کی شد
همه در ویش ٬ همه عارف ٬ جای عاشق پس کجاست
این همه طلسم و ورد ٬ جای خوش * دعا * کجاست ؟
سلام امیر جان ٬ از وقتی که مریض شدی خیلی برات ناراحتم ٬ دوست دارم و دعا می کنم زود زود زود خوب بشی .


به جون ستاره ها ٬ تو عزیزتر از چشامی
هرجا هستی خوب و خوش باش ٬ تا ابد بغض صدامی
تو رو محض لحظه ها مون ...


خیلی خیلی دلم برات تنگ شده
امید وارم زود ببینمت .
مثل همیشه عالی بود - خسته نباشی
برام دعا کن

KAMILA ۱۹-۱۱-۱۳۸۵ سنندج

دوستت دارم تا همیشه

سهیلا , جمعه 27 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 05:36 ب.ظ

هر کس گمشده ای دارد وخدا گمشده ای داشت .
هر کسی دو تاست وخدا یکی بود
ویکی چگونه می توانست باشد ؟
هر کسی به اندازه ای که احساسش می کنند هست،وخدا کسی که احساسش کند نداشت .عظمت ها همواره در جستجوی چشمی است که آن را ببیند .
خوبی ها همواره نگران که آن را بفهمد .
وزیبایی همواره تشنه ی دلی ست که به او عشق بورزد .وقدرت نیازمند کسی است که در برابرش رام گردد.
.غرور در جستجوی غروری است که آن را بشکند .
وخدا عظیم بود و خوب و زیبا وپر اقتدار ومغرور اما کسی نداشت .
وخدا آفریدگار بود چگونه می توانست نیافریند .
زمین را گسترد وآسمانها را برکشید .
کوها برخاستند وصاعقه در گرفت وباران ها بارن ها باران ها
در آغاز هیچ نبود کلمه بود وآن کلمه خدا بود .
خدا یکی بود وجز خدا هیچ نبود .

سهیلا , جمعه 27 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 06:03 ب.ظ

اقا ایر بازم سلام هر چقدر بیشتر تو وبلاگت موندم یه حس دلتنگی بهم دست داد نمی دونم چرا شاید از آهنگی بود که ضمیمه کرده بودی میدونی چرا برام جالب بودی چون من اصولا ادم شادی هستم دورو برم همیشه شلوغه غم هم دوست دارما خوب اخه غم نباشه شادی معنا نداره ولی خداییش حیف این دلا وقلبا نیست که خدای بالا سرت اونا پیش تو امانت گذاشته این همه اذیتش کنی اخه دلت می یاد می دونم شاید الان اد لیست تو پر تر از مال من باشه خیلیا بهت بگن سلام آقا امیر ولی باز فکر میکنی تنهایی اره تنهایی میدونی چرا چون اونقدر غم و تنهایی رو تو دلت جا دادی که برای چیزای دیگه جایی نمونده غمو داشته باش ولی یادت شادی هم بچسب راستی رفیق با معرفتمونم یادت نره همونی که بالا سرت بچسبش محکم آنا که خدا را دارند چه ندارند؟؟؟؟؟؟ آنان که خدا را ندارند چه دارند؟؟؟؟؟؟!!!!نیایش دست هایی را به حرکت در می اورد که جهان را به حرکت در می اورد .

خدایا به من زیستنی عطا کن که بر بیهوده گی اش سو گوار نباشم خدای مهربانم چگونه زیستن را به من بیاموز چگونه مردن را خود خواهم امو خت
انسان باید به کارش عشق داشته باشد آن وقت است که شاهکار به وجود می اورد که شاهکار ساخته ی عشق است نه پول و در آمد، با پول می شود کار ایجاد کرد ولی با پول نمی شود شاهکار ایجاد کرد

یاسمین, یکشنبه 26 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 03:12 ب.ظ

داداش بلاخره پیدا کردی ؟ اگهپیدا کردی بگوبامنهمیه تماسی بگیره ۰۹۱۶۳۰۲۷۹!!!!!!!!!!

میثم, اصفهان سه‌شنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 09:21 ق.ظ

سلام امیر جان وبلاگ قشنگی داری و شعراش قشنگتره!
من زبون آدمیزاد بلد نیستم ولی حرفاتو خوب درک میکنم.منتظر email تو هستم.

الهه, تهران دوشنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 11:19 ب.ظ http://hoodin.blogspot.com

می دونی گاهی آدم خیلی تنها می شه اینقدر تنها اینقدر دور و غریب که یادش می ره تمام روزا و شبهای غربتش فقط یه امتحانه دوست خوبم به آسمون نگاه کن و یاد کسایی بیفت که مثل من حتی خونواده ای برای دوست داشتن نداره ولی اون بالا یکی هنوز دوسش داره!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد